کاوه گلستان

دوستان می گفتند: “آدم حسابی است”
و من نمی دانستم یک عکاس که حالا استاد این دوره آموزشی ماست چطور به مقام “آدم حسابی بودن” نایل شده…
وارد کلاس شد و صمیمانه از پشت همان سیبیل های بلند “سلام” کرد و گفت: من کاوه ام … کاوه_گلستان …
و دانستم آدم حسابی ها از تبار صمیمی سلام صادقانه اند.
در طول دوره مجموعه عکس های: کارگر ، روسپی ، مجنون ، جنگ_عراق وایران، کردستان و … را آورد و نمایش داد و حرف زد، گفت و گفتیم، پرسیدیم و پاسخ داد.
دوره تمام شد و سلام ها باقی ماند و دانستم آدم حسابی ها اهل تربیت ذهن و اطلاعات، نگاه و کنکاش، لحن و کلام، سکوت و فریاد، تمرکز و تولید، انتخاب میان بودن و نبودن، آمدن و رفتن اند.
اصلا مگر می شود “آدم حسابی” باشی و تمام شوی؟! و یا تمامت کنند؟
کسی و نیرویی نمی تواند و نتوانسته …
خودش در تعبیری طلایی و فراگیر گفته بود: من می خواهم صحنه هایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیّت تو را خدشه دار کند و به خطر بیاندازد.
می توانی نگاه نکنی؛
می توانی خاموش کنی،
می توانی هویّت خود را پنهان کنی، مثل قاتل ها،
امّا نمی توانی جلوی حقیقت را بگیری؛ هیچ کس نمی تواند …

I want to show you images that will be like a slap in your face to shatter your security. You can look away, turn off, hide your identity … but you cannot stop the truth. No one can …

من کاوه هستم
کاوه گلستان (عکاس) نه بالا، نه پایین، نه چپ، نه راست، فقط برای ثبت واقعیت به دنیا آمده ام.
سلام بر۱۷ تیرماه ۱۳۲۹شیراز که ناخواسته از راه رسیدی و چشمانی برای دیدنِ این دنیا شدی و درود بر ۱۳ فروردین ۱۳۸۲ که خواسته در سلیمانیه عراق و در مسیر ثبت حقیقت و تولید خبر گام نهادی و بدرود گفتی.
و اکنون ۱۶سال است که قصّه پر غصّه هنر عکاسی ما بدون حضور تو ای! آدم حسابی ، سپری شده …
عکس ها: مهرداد اسکوئی، حسن سربخشیان، (باقی را نمی دانم. یاری کنید لطفا!)

نوشته‌ی بعدی
بهاری که فصل کوچ بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست